Falling Slowly
Thursday, March 26, 2015
5
آخرین ساعت های سال نود و سه رو مشغول باز کردن زنجیرهایی بودم که دور گردنم گره زده بودم.
کاش چیزهایی که تصمیم می گیریم تا ابد همراه داشته باشیم باعث خفگی نشن.
No comments:
Post a Comment
Newer Post
Older Post
Home
Subscribe to:
Post Comments (Atom)
No comments:
Post a Comment