Friday, June 13, 2014

مخاطب عام


1.
تو همیشه در جیب منی.
از جیب من که بیرون بیای فاصله ی ما،فاصله ی بین انگشت من و یه صفحه ی شیشه ای-پلاستیکیه که پشتش اسم تو رو نوشته.
تو همیشه در دسترسی.همیشه پشت همین حائل نشستی.
انگشتم رو نزدیک تر می کنم و تصویرت ظاهر می شه،داری لبخند می زنی.حتما خوشحالی،چرا باید حالتو بپرسم؟
هر چند وقت هم که عکست،نوشته ت،لبخند نداشته باشه،چرا بیام بپرسم چیزی شده؟بار اول می گی این مساله پیش اومده،بار دوم می گی،بار چهارم و پنجم هم همینو می گی؟حتما هر دفعه می گی می گذره و من هم هر بار باید بگم امیدوارم همه چی زودتر خوب شه
وقتی همدیگرو نبینیم،اهمیت مسائل،چه خوشحال کننده چه ناراحت کننده از بین می ره و دیگه گفتن نداره
این همه در دسترس بودن و این همه دور شدن


2.
شاید اغراق باشه از پشت این صفحه ی کوچیک حرف هامونو برای هم فرستادن رو به با آینه به هم علامت دادن از دو قلعه ای که کلی از هم فاصله دارن تشبیه کنم،ولی تازگیا واقعا یه همچین حسی بهم میده.بارها برات نشونه ای فرستادم که تو فکر کنی عکس العمل من به حرفت خندیدنه ولی در واقع داشتم سعی می کردم اشکم در نیاد.بعضی موقعهام شاید هیچ حسی نداشته باشم ولی مجبورم حالت دوستانه م رو به زور با لبخند هایی که مال خودم نیست توی مکالمه جا بدم یا شاید تو هم این کارو می کنی.حداقل رو در رو که باشیم می تونیم تا حدّی غیرواقعی ها رو تشخیص بدیم.نمی تونم لحن مکالمه ی نوشتاریت رو بفهمم،تو هم لحن من رو نمی فهمی.همه ی این ها برای آسون تر ارتباط بر قرار کردنه ولی مبهمه و ناقص،احساس توی مکالمه زورکی وارد می شه و برداشت از لحن آزاده،چطوری دچار سوء تفاهم نشیم؟دوست ندارم از این جا با هم حرف بزنیم.


3.
اعتراف می کنم که دنبال کردن تو وقتی داری از تریبونِ ابراز وجودیت فریاد می زنی برام آزار دهنده شده.
قبلا ها دوست داشتم وقتی حرفاتو می خوندم و می دیدم کجایی و زاویه ی نگاه کردنت رو بهمون نشون می دادی.خوندن و دیدن چیزهایی که به اشتراک می ذاری فقط یه در -جریانِ-زندگی-تو-قرار-گرفتنِ مصنوعیه.نه،حتی نمیشه بهش گفت در جریان قرار گرفتن.باید گفت قسمتی از جریان که تو دوست داری برای همه نمایش بدی.
خود-نمایی های گزینشی،حرف هایی که مخاطب خاص دارن و به عام زده می شن،اطلاعات بی نهایت،سیل افکارِ نوشته شده و گزارش لحظه به لحظه ای که هیچ لزومی ندارن خونده بشن. دنبال کردن این نمایش بی حد اونم وقتی نمی دونی خودت کجای اون قرار داری یا نداری بی هوده ست.