Friday, November 23, 2012

تابلوی اعلانات می تونه چیز مهمی بشه

همکف ساختمون هیدرولیک تغییر خیلی کوچیکی کرده.یه بُرد زدن کنار آسانسور.
بُردی که فک نکنم قرار باشه پُر بشه.
اینو که دیدم یاد تابلوی کلاسمون تو دبیرستان افتادم.همین تابلو یکی از چیزای شیرینیه که یادم میاد.
روزنامه هایی که بابام عصر میاورد خونه رو می خوندم،مطلب جالبی که می دیدمو قیچی می کردم،صبح که می رسیدم کلاس میزدمش به بُرد کلاسمون.
پیش دانشگاهی چند بار چیزایی که کشیده بودمو زدم بهش.چند نفر دیگه هم به دوستداران این بُرد اضافه شده بودن.این بُرد شده بود تریبونمون.شعر،خبر،کارتون،نقاشی.چیز قشنگی شده بود...دلم براش خیلی تنگ شده.یعنی دلم برای خودم و اون حس تاثیرگذار بودن و شور و شوقم برای اون تابلو،برای یه چیز خیلی ساده تنگ شده.
کاش همه ی تابلوهای اعلانات قابلیت تبدیل شدن به اون تابلوی دوست داشتنی رو داشتن.

No comments:

Post a Comment