Sunday, December 14, 2014

Sadnecessary

دلم حسابی برای نوشتن متن های تافلی تنگ شده. اونجا آزادی قویاً به موضِعت اعتقاد داشته باشی و ادای دانای کل ها رو دربیاری و بگی حالا به شرح نقطه نظر خود می پردازم. بعضی موقع هام اختیار زیاد داشتن در مورد چیزهایی که می خوای بگی، دست و پات رو می بنده و نتیجه ی زیادی مورد لطف قرار گرفتن، می شه حرفی برای گفتن نداشتن و بدیهی بودن همه چیز و نتیجتا بیهوده بودن نوشتن اونها.
این قدر ننوشته ام که هر چیزی که می خوام بنویسم کاملا نامربوط به زمان و مکان شده و موضوع ها در هم گره خوردن ولی فکر این که وظیفه ای دارم بنا بر خارج کردن این افکار از ذهنم، مثل داستان قدح افکار هری پاتر، رهام نمی کنه.

حالا، میشه به بدیهی نبودن خیلی چیزها فکر کرد.
مثلا،

No comments:

Post a Comment